جدول جو
جدول جو

معنی لات محله - جستجوی لغت در جدول جو

لات محله
(مَ حَلْ لَ)
دهی از دهستان حومه بخش رامسر، شهرستان شهسوار. واقع در 4 هزارگزی باختری رامسر و یک هزارگزی جنوب راه شوسۀ رامسر به رودسر. دشت، معتدل، مرطوب و مالاریائی. دارای 760 تن سکنه گیلکی و فارسی زبان. آب آن از رودخانه صفارود. محصول آن چای و مرکبات و شغل اهالی زراعت و چوبداری و نجاری و قصابی و سفیدگری در رامسر و توابع است و دبستانی نیز دارد. (فرهنگ جغرافیائی ایران ج 2)
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

(مَ حَلْ لِ)
دهی از دهستان دابو بخش مرکزی شهرستان آمل. دارای 180 تن سکنه. آب آن از رودخانه. محصول آن برنج. کنف. صیفی و نیشکر است. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 3)
لغت نامه دهخدا
(رُ یِ)
نام دهی جزء دهستان سیارستاق. بخش رودسر از شهرستان لاهیجان واقع در 53 هزارگزی جنوب رودسر و 17 هزارگزی جنوب خاوری سی پل. دارای 135 تن سکنه است. (فرهنگ جغرافیائی ایران ج 2)
لغت نامه دهخدا
(مَ حَلْ لَ)
ده کوچکی از دهستان دو هزار شهرستان شهسوار. واقع در 37 هزارگزی شهسوار و یک هزارگزی اشتوج. دارای 30 تن سکنه است. (فرهنگ جغرافیائی ایران ج 2)
لغت نامه دهخدا
دهی است از توابع چهاردانگه بخش هزارجریب مازندران. (ترجمه سفرنامۀ مازندران رابینو ص 167)
لغت نامه دهخدا
(شَ مَ حَلْ لِ)
دهی از دهستان گسگرات بخش صومعه سرا از شهرستان فومن. سکنۀ آن 171 تن. آب آن ازرودخانه شاندرمن است. محصول عمده برنج، توتون و مختصر ابریشم میباشد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 2)
لغت نامه دهخدا
(زِ)
نام موضعی از رود پشت مشهدسر. (مازندران و استرآباد رابینو ص 117 بخش انگلیسی). دهی از دهستان رودپشت بخش بابلسر شهرستان بابل. واقع در 4500گزی جنوب بابلسر. دشت، معتدل، مرطوب و مالاریائی. دارای 195 تن سکنۀ مازندرانی و فارسی زبان. آب آن از چاه و رود خانه کاری. محصول برنج و صیفی و باقلا و کنجد و پنبه و غلات. شغل زراعت و راه مالروست. (فرهنگ جغرافیائی ایران ج 3)
لغت نامه دهخدا
(کَ کِ)
دهی است از دهستان اوشیان بخش رودسر شهرستان لاهیجان. جلگه ای، معتدل و مرطوب و سکنۀ آن 189 تن است. آب از چشمۀ دمکش. محصولش برنج، چای، لبنیات و شغل اهالی آنجا زراعت و گله داری است. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 2)
لغت نامه دهخدا
(مَ حَلْ لِ)
نام دهی است از دیه های اطراف تنکابن. (از سفرنامۀرابینو ترجمه فارسی ص 143). مخفف آن شل محله است
لغت نامه دهخدا
(مَ حَلْ لَ)
دهی است از دهستان خرق بخش حومه شهرستان قوچان که در 47 هزارگزی جنوب باختر قوچان واقع است. ناحیه ای است کوهستانی و سردسیر و دارای 217 تن سکنه، آب آنجا از چشمه تأمین میشود. محصول عمده آن غلات و بنشن و شغل مردمش زراعت و قالیچه بافی وراهش مالرو است. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 9)
لغت نامه دهخدا
(مَ حَلْ لَ)
دهی از دهستان خرق بخش حومه شهرستان قوچان که در 42 هزارگزی جنوب باختری قوچان واقع است. ناحیه ای است کوهستانی و سردسیر با 864 تن سکنه و آب آن از چشمه سار تأمین میشود. محصول عمده آن غلات و شغل مردمش زراعت و مالداری و قالیچه و کرباس بافی و راه آن مالرو است. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 9)
لغت نامه دهخدا
(مَ حَلْ لَ)
دهی از دهستان گلیجان شهسوار واقع در 16 هزارگزی باختر شهسوار و 6 هزارگزی جنوب راه شوسۀ شهسوار به رامسر. جلگه ای معتدل. مرطوب و مالاریائی. دارای 190 تن سکنه شیعه، گیلکی و فارسی زبان. آب آن از رود خانه نسبه رود. محصول آن برنج و مرکبات و شغل اهالی زراعت و گاوداری است و گاوداران به ییلاق جنت رودبار میروند. (فرهنگ جغرافیائی ایران ج 2)
لغت نامه دهخدا
ناچار بناچار ناگریز: لامحاله مقصود ایلخان ازین حرکت طمع مال و... خواهد بود
فرهنگ لغت هوشیار
از توابع رامسر
فرهنگ گویش مازندرانی
روستایی از دهستان عشرستاق هزارجریب بهشهر
فرهنگ گویش مازندرانی
از توابع دهستان دشت سر بخش مرکزی آمل
فرهنگ گویش مازندرانی
رودخانه ای که از ارتفاع هزار و سیصد متری کوه البرز و از ارتفاعات
فرهنگ گویش مازندرانی
از توابع لیتکوه آمل
فرهنگ گویش مازندرانی